شرکت توسه گیاهان طلایی کیمیاگران کاسپین | ||
اولین کسی ک هروقت دلم میگیره بهش زنگ میزنم هانیه س.... امشب اونم جواب نداد فک کنم حالش خوب نیس بابت امتحان امروز:)) [ یکشنبه 100/10/5 ] [ 10:44 عصر ] [ hossein ]
اولین کسی ک هروقت دلم میگیره بهش زنگ میزنم هانیه س.... امشب اونم جواب نداد فک کنم حالش خوب نیس بابت امتحان امروز:)) [ یکشنبه 100/10/5 ] [ 10:44 عصر ] [ hossein ]
فارغ از هر چیزی و هربلایی که سرمون آورده، دلم براش میسوزه و ته این راهی که داره میره جز تنهایی چیزی براش نداره! کاش بفهمه... کاش ی ذره فقط بی خیال ما اصلا ی ذره به فکر خودش باشه! یعنی انقد سخته ؟! میدونم ک این دفعه مثل قبل نیست! چون میبینم ک دیگه مامانم خسته شده و مطمئنم منتظر اینه که درسای منو حسین تموم شه بعد بره! حق داره... بالاخره اونم اومده زندگی کنه نه اینکه هرروز زجر بکشه و ناراحت باشه! اما این وسط هرموقع که به آخر قصه فکر میکنم دلم میگیره.. [ یکشنبه 100/10/5 ] [ 10:32 عصر ] [ hossein ]
فارغ از هر چیزی و هربلایی که سرمون آورده، دلم براش میسوزه و ته این راهی که داره میره جز تنهایی چیزی براش نداره! کاش بفهمه... کاش ی ذره فقط بی خیال ما اصلا ی ذره به فکر خودش باشه! یعنی انقد سخته ؟! میدونم ک این دفعه مثل قبل نیست! چون میبینم ک دیگه مامانم خسته شده و مطمئنم منتظر اینه که درسای منو حسین تموم شه بعد بره! حق داره... بالاخره اونم اومده زندگی کنه نه اینکه هرروز زجر بکشه و ناراحت باشه! اما این وسط هرموقع که به آخر قصه فکر میکنم دلم میگیره.. [ یکشنبه 100/10/5 ] [ 10:32 عصر ] [ hossein ]
فارغ از هر چیزی و هربلایی که سرمون آورده، دلم براش میسوزه و ته این راهی که داره میره جز تنهایی چیزی براش نداره! کاش بفهمه... کاش ی ذره فقط بی خیال ما اصلا ی ذره به فکر خودش باشه! یعنی انقد سخته ؟! میدونم ک این دفعه مثل قبل نیست! چون میبینم ک دیگه مامانم خسته شده و مطمئنم منتظر اینه که درسای منو حسین تموم شه بعد بره! حق داره... بالاخره اونم اومده زندگی کنه نه اینکه هرروز زجر بکشه و ناراحت باشه! اما این وسط هرموقع که به آخر قصه فکر میکنم دلم میگیره.. [ یکشنبه 100/10/5 ] [ 10:32 عصر ] [ hossein ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |